گر من از باغ تو يک ميوه بچينم چه شود

شاعر : حافظ

پيش پايي به چراغ تو ببينم چه شود گر من از باغ تو يک ميوه بچينم چه شود
گر من سوخته يک دم بنشينم چه شود يا رب اندر کنف سايه آن سرو بلند
گر فتد عکس تو بر نقش نگينم چه شود آخر اي خاتم جمشيد همايون آثار
من اگر مهر نگاري بگزينم چه شود واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزيد
ديدم از پيش که در خانه دينم چه شود عقلم از خانه به دررفت و گر مي اين است
تا از آنم چه به پيش آيد از اينم چه شود صرف شد عمر گران مايه به معشوقه و مي
حافظ ار نيز بداند که چنينم چه شود خواجه دانست که من عاشقم و هيچ نگفت